پنج مسائل فرزندان در خانواده های طلاق چیست؟
پنج مسائل فرزندان در خانواده های طلاق چیست؟
در زمینه طلاق و فرزندان تحقیقات بسیاری انجام شده است که در این مقاله در مورد عوامل طلاق و پیامدهای آن مطالبی را ذکر می کنیم.
خانواده های طلاق – هیجان ها و تجربه های ذهنی:
فرزندانی که در خانواده طلاق هستند به خاطر شرایطی که برای آنها به وجود آمده است نوعی خشم و نفرت نسبت به عواملی که باعث این اتفاق شده است در آن ها به وجود آمده است.
بیشتر خشم و نفرت آن ها به خاطر والد غالب و افراد و اطرافیانی است که در این جدایی موثر بوده اند.
بر اساس نظر مشاوران خشم یک نوع هیجان قوی و نیرومند در انسان است و زمانی در فرد به وجود می آید که شخص احساس کند به نیازها و خواسته ها و اهدافش نرسیده است و به خاطر فرد و افرادی مشکلاتی در راه رسیدن به اهدافش به وجود آمده است.
فرد هنگامی با قضیه طلاق رو به رو می شود بسیار آشفته می شود و نوعی احساس خشم و از دست دادن را تجربه می کنند و چون در این زمان والدین، فرزند را تنها می گذرانند و نسبت به او رفتاری خودخواهانه دارند و حمایت والدین از فرزند کم می شود در این هنگام فرزند نسبت به والدین خشمگین و ناراحت می شود.
بر اساس نظر مشاوران فرزندان هنگامی که طلاق و جدایی والدینشان را می بینند نوعی ترس از رها شدن و تنها شدن در آن ها به وجود می آید و آن ها حس می کنند کسی آن ها را دوست ندارد و بیشتر دغدغه های ذهنی فرد درمورد آینده و رویدادهای بعدی او خواهد بود.
علاوه بر دغدغه های ذهنی مسائل دیگری مانند غم و اندوه و طرد شدن و ترس از تکرار فقدان در این افراد به وجود خواهد آمد و آن ها دچار ترس و اضطراب از دست دادن خواهند شد.
تجربه های محیطی:
نوجوانان بسیار به امنیت عاطفی و هیجانی نیازمند می باشند، امنیت عاطفی و هیجانی شامل مفاهیمی مانند امنیت، همدلی، پذیرش دیگران می باشد.
نوجوانان برای زندگی به محیطی امن و با آرامش نیازمند هستند اما در بسیاری موارد، خانواده ها نمی توانند محیطی امن را برای فرزندان خود فراهم کنند و عوامل مانند طلاق و تعارض محیط خانه را بی ثبات و ناآرام می کند و مشکلاتی بین والدین و نوجوان به وجود می آید.
بسیاری از والدینی که طلاق می گیرند بعد از آن در مورد مسائل منفی مانند مشکلات طلاق، مسائل مالی ، دلایل جدایی، آشفتگی های شخصی، اطلاعات منفی و نامطلوب در مورد همسر سابق، با فرزند خود صحبت می کنند در حالی که کودک نمی تواند این مسائل را به خوبی درک کند و برای او آسیب زا خواهد بود و به روحیه او تاثیر می گذارد.
تغییرات:
هنگامی که پدر و مادر از یکدیگر طلاق می گیرند و جدا می شوند تغییرات عمده ای در ساختار و کارکرد خانواده به وجود می آید.
در وهله اول یکی از والدین از محیط خانه دور می شود و ساختار خانواده تغییراتی کرده و شکل خانواده به صورت تک والدی می شود این امر باعث به وجود آمدن مشکلاتی در خانواده می شود و بر روی اعضای خانواده تاثیراتی خواهد گذاشت.
در خانواده هایی که طلاق صورت می گیرد بسیاری از فرزندان ممکن است مورد بی توجه والدین قرار بگیرند و نسبت به آن ها کمبود محبت اتفاق بیفتد، که این بی توجهی و مورد غفلت قرار گرفتن برای نوجوان پیامدهایی خواهد داشت.
بعد از طلاق، فرزند مجبور می شود با یکی از والدین زندگی کند در این هنگام ممکن است والد سرپرست به خاطر مشکلاتی از قبیل تحریک پذیری و کج خلقی، بی عاطفه بودن، توجه نکردن به نیازهای فرزندان، مشکلات مالی و امرار معاش، گرمی و محبت کمتری را به فرزندانش انتقال دهد و ارتباط او با فرزندانش کاهش یابد.
پیامدهای منفی برای کودک
این عوامل باعث می شود تا در رشد فرزند اختلالاتی به وجود آید و پیامدهای منفی برای کودک خواهد داشت و مشکلات بسیاری برای کودک به وجود می آید نمونه دیگر پذیرفتن نقش های جدید و از دست رفتن دوران کودکی است، فرزندی که با یک والد زندگی می کنند مسئولیت هایی را باید در زندگی بپذیرد که ممکن است با شرایط سنی او مناسب نباشد در این هنگام از دوران کودکی دور می شود.
کودک زمانی می تواند به درستی رشد کند که در این امر آمادگی لازم را داشته باشد زمانی که فرد تحت فشار باشد و مراحل رشد را از دست بدهد در این هنگام نخواهد توانست اطلاعات و آگاهی لازم پیرامون هویت شخصی اش به دست آورد و با مشکلاتی رو به رو خواهد شد و در نتیجه از ویژگی ها و استاندارد های لازم برای دوره نوجوانی برخوردار نخواهد بود.
همچنین به خاطر جدایی والدین با چالش ها و مشکلات گوناگونی رو به رو خواهد شد.